جدول جو
جدول جو

معنی به نشینی - جستجوی لغت در جدول جو

به نشینی
(بِهْ نِ)
خوش نشینی. دوستی و مجالست نیک:
روز شادی به نشینی خود کند هر دشمنی
دوست آن باشد که تا جان وقت تیمار ایستد.
سیدحسن غزنوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شب نشینی
تصویر شب نشینی
با هم نشستن در شب، مهمانی در شب که جمعی با هم بنشینند و شب را به صحبت و تفریح بگذرانند
فرهنگ فارسی عمید
(شَ نِ)
عمل شب نشین. بیداری شب. (ناظم الاطباء). نشستن دوستان بعداز شام خوردن در جایی برای صحبت. (فرهنگ نظام). گردآمدن گروهی در پاس اول شب یا دیری از شب و صحبت کردن و خود را مشغول ساختن. (ناظم الاطباء) :
به شب نشینی زندانیان برم حسرت
که نقل مجلسشان حلقه های زنجیر است.
(از یادداشت مؤلف).
وگر فرش است در عشرت سرایم ماهتاب امشب
شبم خوش شب نشینی میکنم با آفتاب امشب.
ظهوری.
- امثال:
کور و شب نشینی
لغت نامه دهخدا
(شَ نِ)
تمدن. حضارت. (یادداشت مؤلف). شهرنشینی در ایران سابقۀ کهن دارد، و بعضی از نخستین شهرهای مهم دنیا در ایران بوجود آمده مانند شوش و هگمتانا. (از ایرانشهر ج 1 ص 101). رجوع به ایرانشهر و تاریخ تمدن جرجی زیدان شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
عمل راه نشین، گدایی. نشستن در معابر سؤال را. نشستن بر سر راهها گدایی را. رجوع به راه نشین شود
لغت نامه دهخدا
(بِهْ گُ)
گل چینی. (یادداشت بخط مؤلف).
لغت نامه دهخدا
(پَ نِ)
عقب نشینی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بد نشانی
تصویر بد نشانی
عمل و وضع بد نشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس نشینی
تصویر پس نشینی
عقب نشینی، در ردیف نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
با هم نشستن به شب در محفلی، مهمانی در شب و گذراندن شب را دسته جمعی با تفریح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
معاشرت، مصاحبت، همدمی، منادمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به گزینی
تصویر به گزینی
تشخیص مصلحت
فرهنگ واژه فارسی سره
گوشه گیری، اعتکاف، اعتزال، انزوا، ریاضت کشی، چله داری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
المعاشرة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
Fellowship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
fraternité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
vriendschap
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
persahabatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
irmandade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
hermandad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
braterstwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
братство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
ہم آہنگی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
ความสัมพันธ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
חברות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
Gemeinschaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
友情
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
伙伴关系
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
urafiki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
동료 관계
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
arkadaşlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
সখ্যতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
братство
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
fratellanza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هم نشینی
تصویر هم نشینی
मित्रता
دیکشنری فارسی به هندی